نگاشته شده توسط: امير | ژانویه 23, 2009

شهر خالي . . . . .

شهر خالی   جاده خالی  
کوچه خالی   خانه خالی

 

جام خالی سفره خالی ساغر و پیمانه خالی

 

کوچ کردن دسته دسته آشنایان عندليبان

 

باغ خالی باغچه خالی شاخه خالی لانه خالی

 

* * *

وای از دنیا که یار از یار می ترسد

 

غنچه های تشنه از گلزار می ترسد

 

عاشق از آوازه دیدار می ترسد

 

پنجه ی خنیا گران از تار می ترسد

 

شه سوار از جاده هموار می ترسد

 

این طبیب از دیدن بیمار می ترسد

 

 * * *

ساز ها بشکست و درد شاعران از حد گذشت

 

سالهای انتظاري بر من و تو بد گذشت

 

آشنا نا آشنا شد


تا بلي گفتم بلا شد

 

گریه کردم ناله کردم حلقه بر هر در زدم

 

سنگ سنگ کلبه ی ویرانه را بر سر زدم

 

آب از آبی نجنبید  خفته در خوابی نجنبید

 

* * * 

چشمه ها خشکید و دریا خستگی را دم گرفت

 

آسمان افسانه ی ما را به دست کم گرفت

 

جام ها جوشی ندارد  عشق آغوشی ندارد

 

بر من و بر ناله هایم هیچکس گوشی ندارد

 

 * * *

 بازآ تا کاروان رفته باز آید


 بازآ تا دلبران ناز ناز آید

 

بازآ تا مطرب و آهنگ و ساز آید

پاگل افشانان نگار دلنواز آید

 

بازآ تا بر در حافظ سر اندازیم

 

گل بیفشانیم ومی در ساغر اندازیم


* * * * * * *


پانويس:


* شاعر اين شعر رو نمي شناسم اما بايد افغاني باشه


** اين ترانه رو با صداي «امير جان صبوري» – خواننده ي صاحب سبك


افغان – در اينجا بشنويد.


*** اين هم كاري از «نگاره» خواننده ي جوان تاجيك –  ببينيد!


پاسخ

  1. چه قشنگ بودامير:

  2. سلام امیر خان خوبید؟سلام آقا محسنچه عجب این بار زود اومدمخیلی قشنگ بودخوشحال میشم سر بزنیدموفق باشییا حق

  3. وای از دنیا که یار از یار می ترسدغنچه های تشنه از گلزار می ترسد…با حال و هوای این روزهایم چسبید…سپاس امير:من ازين قسمتش خيلي خوشم اومده:آشنا نا آشنا شدتا بلي گفتم بلا شد

  4. هرچند سرعتم اجازه دانلودیدن و شنیدن و دیدن نمیدهد، اما خواندمچی بگم نمیدونممیدونی که وضع ما هم چطوره داداش.بروزم، بسرید! یعنی سر بزنید هم یو هم ر.محسندیگر پیرهن گلیت را درآر بـ مرو دیگر…امير:چطوره وضع شما آبجي جان؟بي خبرم ازت اما نبينم خاهر گلم غمگينانه حرف بزنه

  5. چه قدر قشنگ بودمخصوصا اونجاش که میگفت: جام ها جوشی ندارد عشق آغوشی نداردبر من و بر ناله هایم هیچ کس گوشی نداردبازم بهمون سر بزن فعلا

  6. چقدر زیبا بود شعرش.ممنون.

  7. شعر قشنگی گفته.به نظرم افغانی ها هم خیلی میتونن در زمینه شعر و داستان موفق باشند.اینو با توجه به اثاری که ازشون خوددم میگم.

  8. اصلاح:خوندم

  9. من ادتون کردم.

  10. اره قشنگه

  11. کلمه به کلمه ,توصیف لحظه لحظه ی احساساتم بود.نتونستی درک کنی امیرخان!

  12. میدونم اگر در واقعیت هم چنین اتفاقی برام می افتاد همین حس رو پیدا میکردم.آن قدر در خواب بهم سخت گذشت که بیداری بعد از ان برایم بهشت بود.

  13. سلااااااااااااااااااااااام امیر جونخوفی؟؟؟چند سالته؟؟؟؟ می خوای با هم دوست شیم؟؟؟من پایم…..تو چی؟؟؟پایه ای…؟؟؟چند سالته…؟؟؟خوشگلی؟؟؟زشتی؟؟؟میتونی چهرتو توصیف کنی؟؟؟خیلی وب خوشملی داریاااااا……….ایول…………..قربونت…دوستدار تو پارمیسبای…..

  14. بهم سر بزنیاااااااااااااااااااااااآفریییییییییییییییییییییییییین پسر گلم…..

  15. لینکت کردم….

  16. سلام دوست به روزمو….منتظر نقد زیبات

  17. اشنایان عندلیبان درست است ببخشید هاامير:هاشم جان مرسي از تذكرت اما به نظر عندليب وار درست تر باشه يعني با معني تر باشه

  18. ساز ها بشکست و درد شاعران از حد گذشتسالهای انتظاري بر من و تو بد گذشتآشنا نا آشنا شد تا بلي گفتم بلا شدزیبا و دلنشینه

  19. با اوضاع الان کشور خوب میخونه. مرسی


بیان دیدگاه

دسته‌بندی